×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شیعیان

.

× .
×

آدرس وبلاگ من

kazemjavan.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/kazem88

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

حرف انجیل و اثبات حقانیت حضرت محمدص

آيا متن كتاب انجيل معتبر است؟

اعتبار كتاب مقدس را از سه ديدگاه مى‏توان بررسى كرد:

1- ديدگاه كليسا: ساروخاچيكى در كتاب [كتاب مقدس را بهتر بشناسيم، ص 14 ]مى‏گويد �به اعتقاد مسيحيت كليسايى كتاب مقدس كتابى است مصون از خطا و كاملاً قابل اعتماد، زيرا به وسيله روح‏القدس الهام شده

است... البته بى‏خطايى فقط شامل نسخه‏هاى اصلى كتاب مقدس است... و ما هيچ يك از نسخه‏هاى حضرت محمد (ص)

 

كتاب مقدس را در اختيار نداريم�، (نقل از درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد، انتشارات

اشراق). ديگر اين كه همه مسيحيان هميشه و همه جا معتقد بوده و هستند كه اناجيل كنونى زندگى‏نامه و سخنان حضرت عيسى است كه متى و مرقس، لوقا و يوحنا آنها را نوشته‏اند. تا آنجا كه تاريخ نشان مى‏دهد مسيحيان هرگز براى حضرت عيسى (ع) به كتابى قائل نبوده‏اند و اناجيل را صرفاً بيانگر زندگى و سخنان وى مى‏دانسته‏اند. توماس ميشل در اين باب مى‏گويد: �پس از نوشته شدن اناجيل يك سنت شفاهى وجود داشت

عيسى به عقيده مسيحيان در حدود سال 30 وفات يافت و كسانى كه از او پيروى كرده وى را شناخته، كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند خاطرات خويش از او را در حافظه نگه مى‏داشتند هنگامى كه مسيحيان

نخستين براى عبادت گرد مى‏آمدند آن خاطرات نقل مى‏شد اندك اندك اين منقولات شكل مشخصى يافت و بر حجم آنها افزوده شد�، (كلام مسيحى، ص 43 و 44، توماس ميشل، ترجمه: حسين توفيقى)

ديدگاه دانشمندان بى‏طرف: دانشمندان كتاب مقدس را صرفاً نوشته‏اى قديمى مى‏دانند كه به دست انسان‏ها پديد آمده است و... دانشمندان بى‏طرف براى عهد عتيق (تورات 2500 سال قدمت قائلند و براى

عهد جديد - اناجيل - تاريخى نزديك به تاريخ سنتى كليسا يعنى 1900 سال را معتقدند�، (آشنايى با اديان بزرگ، ص 136، حسين توفيقى، انتشارات سمت).

 

ديدگاه مسلمانان: مسلمانان از ديرباز معتقدبوده‏اند تورات و انجيل كه خدا نازل كرده است دستخوش تحريف قرار گرفته است و مسائلى مانند بشارت حضرت محمد(ص) از آنها حذف شده است. قرآن مجيد در ده‏ها آيه به نازل شدن تورات و انجيل (و نه اناجيل) تصريح مى‏كند.

مسأله تحريف تورات و انجيل در قرآن آمده است:

آياتى كه براى اثبات تحريف تورات و انجيل مورد استفاده قرار اشاره مى‏شود:

 پس به سزاي پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم بطوري كه كلمات را از مواضع خود تحريف مي كنند و بخشي از آنچه بدان اندرز داده شده بودند به فراموشي سپردند ، و تو همواره بر خيانتي از آنان آگاه مي شوي،مگر شماري اندك كه از ايشان كه خيانتكار نيستند،پس از آنان در گذر و چشم پوشي كن كه خدا نيكوكاران را دوست دارد

سوره مائده15

 

 

(اي مومنان)ايا اميد داريد كه (يهوديان ومسحيان) به شما ايمان آورند حال انكه گروهي از انان كلام الهي را مي شنيدند و پس از انكه ان را در مي يافتند اگاهانه دگر گونش مي ساختند

سوره بقره 75

 

اينان احبار و راهبانشان را مسيح بن مريم را به جاي خداوند به خدايي گرفتند.حال انكه فرماني جز اين به انان داده نشده است كه خداي يگانه را بپرستيد كه خدايي جز او نيست .منزه است از شريكي كه براي او قائل مي

شوند

سوره توبه 31

 

در مطالعه آيات قرآنى و روايات متعدد در مسأله تحريف به چند نتيجه خواهيم رسيد: 1- قطعاً برخى مضامين موجود درعهد عتيق مضامينى است كه از كتب اصيل الهى برجا مانده است. بسيارى احكام تورات همان احكامى است كه در تعاليم پيامبر اسلام(ص) هم مشاهده مى‏شود. مثلاً در آيه 45 سوره مائده به احكامى از تورات

اشاره شده كه در متن كنونى هم موجود است.

2- موارد بسيارى از كتاب مقدس مورد تحريف واقع شده است اين تحريف گاه در قالب تحريف لفظى يعنى حذف عبارات و اضافه نمودن برخى مضامين و گاه در قالب تحريف

معنوى يعنى تفسير غلط آيات كتاب مقدس صورت گرفته است. تعدادى از كتب موجود هم اصلاً مجعول است يعنى نويسندگانى مطالب خود را به عنوان كتاب مقدس و مورد تأييد الهى به مردم ارائه كرده‏اند.

3- صرف‏نظر از آيات و روايات در مورد تحريف، با دقت در مضامين مختلف كتاب مقدس به موارد بسيارى از تناقضات واضح و آشكار مى‏رسيم كه نشانگر وجود دست‏هاى جاعلينى بوده كه ناشيانه اقدام به اين عمل فسادانگيز نموده‏اند. اناجيل اربعه و عهد جديد مورد قبول همه مسيحيان است. به دليل اختلاف انجيل يوحنا با اناجيل سه‏گانه ديگر - متى، مرقس، لوقا - كه مطلب الوهيت مسيح را با صراحت بيان نموده اما از ذكر امورى چون حكايت ميلاد و صعود

مسيح و عشاى ربانى و مسائل ديگر خوددارى نموده، اناجيل سه‏گانه (مرقس، متى، لوقا) همگون و انجيل چهارم يوحنا را غيرهمگون نام نهاده‏اند. در قرن هفدهم نسخه‏اى از انجيل برنابا كشف شد در اين انجيل به پيامبر

اسلام بشارت داده است برنابا از مبلغان اوليه مسيحيت است و در كتاب مقدس به عظمت ياد شده است ولكن دليل محكمى بر اين كه انجيل موجود همان انجيل برنابا است اقامه نشده است و نمى‏توان به اين كتاب استناد جست.

براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت،محمدرضا زيبايى‏نژاد 2- آشنايى با اديان بزرگ،حسين توفيقى

 انجيل يگانه و انجيل چهارگانه همچنان که قرآن از انجيل يگانه سخن مي‏گويد، انجيلهاي چهارگانه نيز بر يکي بودن انجيل تاکيد دارند. نيز بنا به برخي روايات، قرآن بر هفت‏حرف نازل شده است; انجيل نيز بر چهارگونه و وجه نازل گشته است. پس

حقيقت انجيل يکي است و قرآن بدان اشاره دارد، اما بروز و ظهور کتبي آن در چهار قالب بوده است.

 

شهادت تورات و انجيل بر نبوت محمد (صلى الله عليه وآله)

 

قرآن مى گويد:

"الّذين يتّبعون الرسول النبى الامّى الذى يجدونه مكتوباً عندهم فى التوراة و الانجيل"

�سوره اعراف / آيه 157�

 

 

تورات و انجيل هايى كه فعلا موجود است، توراة و انجيل نازل بر موسى و عيسى (عليه السلام)نيست،

بلكه در آنها تغييرات و تحريفات زيادى واقع شده، مع ذلك در آنها آياتى است كه با تحريف بكلى از دلالت بر نبوّت پيامبر ما حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) ساقط نشده است، كه برخى از آنها بدينقرار است:

توراة ـ سفر تثنيه، باب 18، آيه 18 :

"نبى را براى ايشان از ميان برادران ايشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد گفت"

مراد پيامبر ما (صلى الله عليه وآله) است، زيرا او از فرزندان اسماعيل است كه آنها برادران اسراييل هستند.

توراة ـ سفر تثنيه، باب 33، آيه 2 :

"يهود از سينا آمد، و از سعير بر ايشان طلوع نمود، و از جبل فاران درخشان گرديد" مخفى نماند كه جبل (كوه) فاران همان كوه حرّا است كه در نزديك مكّه است، و در آن وحى بر پيامبر، نازل گرديد. به اتفاق مورخين عرب و گروهى از مفسّرين توراة نزول وحى بر موسى (عليه السلام) در سينا و نزول وحى به عيسى (ع) در كوه سعير و نزول وحى به پيامبر، محمد (صلى الله عليه وآله) در كوه حرّا بوده است.

كتاب حيقوق نبى، باب 3، آيه 3

"خدا از تيمان آمد و قدّوس از جبل فاران سلاء و جلال او آسمان ها را پوشانيد و زمين از تسبيح او مملوّ گرديد.

توراة، سفر پيدايش، باب 17، آيه 20 و 21

"و اما درخصوص اسماعيل ترا اجابت فرمودم، اينك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم. دوازده رئيس از وى پديد آيد و امّتى عظيم از وى بوجود آورم"

كتاب هوشع نبى، باب 9، آيه 5-8

در اين آيات به لفظ (محمّد) تصريح شده كه او از يهود جزيه مى گيرد، و از شدت عداوت به او نسبت جنون داده مى شود.

در كتاب "منقول الرضائى" (1) ص 274، عين لفظ عبرانى اين آيات را نوشته است. فتوكپى


1- تأليف يكى از قسّيسان معروف يهود در قرن گذشته، كه اسلام اختيار كرده، و كه به زبان عبرى براى ارشاد يهوديان تأليف نموده، بعد به فارسى نيز تحرير شده است.

 

قطعه اى از آن كه در آن كلمه "محمد" وجود دارد اينست :

آنگاه ترجمه آن را بيان كرده "محمدلكشيام" را، محمد از براى نقره ايشان است، ترجمه كرده است. در اين آيات ذكر شده است كه محمد نقره يعنى جزيه از يهود مى گيرد. و به پاداش اعمال ناشايست ذلت به آنها مى رسد.

(همانطور كه در قرآن كريم مى گويد: حتى يعطوا الجزية عن يدوهم صاغرون)

در اين آيات برخى از ويژگى هاى ديگر آن حضرت نيز ذكر شده، از جمله نسبت ديوانگى به آنحضرت است. (همانطور كه در قرآن آمده: يقولون انّه لمجنون)، از جمله اينكه در خانه خدا او را دشمن مى دارند، اين نيز از ويژگى هاى پيامبر اسلام است كه در خانه خدا مكّه معظمه مورد ايذاء و آزار قرار گرفت تا اينكه براى كشتن او اجتماع كردند. بناچار شبانه بطور مخفيانه به مدينه هجرت فرمود.

باز در كتاب "منقول الرضائى" گويد: "ربى حييم ويطال" از علماى يهود در كتاب "عصحييم" نوشته است: "اين آيه اخبار از پيامبر وعده داده شده محمّد بن عبدالله است"، ولى بعضى از علماى ضالّ و مضلّ "محمدلكشيام" را، خانه آرزومندى براى نقره هاى خود، معنى كرده اند. (در ترجمه فارسى كتاب مقدس يعنى كتب عهد قديم و عهد جديد چاپ لندن، جمله مذكور، مكانهاى نفيسه نقره ايشان ترجمه شده است: مؤلف) انصافاً كمال اغماض از گفتن حق را حضرات دارند، اگر مراد آن بود صحيح چنين بود كه بگويد "محمدى كشيام" بدون "لام"، و نيز استشهاد كرده بر عدم صحّت ترجمه آنها باينكه سياق آيه شاهد بر آنست كه مراد از كلمه محمد اسم است نه صفت، پس مراد همين است كه محمد از يهود نقره يعنى جزيه مى گيرد.�(1)

 


1- پروفسور داوود كه سابقاً داوود بنيامين كلدانى ناميده مى شد، اسقف كليساى كاتوليك روم در ميان فرقه عيسويان كلدانى متحده بود. در كتاب "محمد در توراة و انجيل" كه به انگليسى نوشته شده و توسط فضل الله نيك آيين به فارسى ترجمه شده است.آيات ديگرى نيز از توراة و انجيل در بشارت به نبوت پيامبر اسلام محمد(صلى الله عليه وآله)ذكر كرده است.

در ترجمه فارسى آن (ص 20-21 ط، نشر نو در تهران) چنين آمده:

كتاب حجّى نبى، فصل 2، آيه 7 :

"خداوند لشگرها مى فرمايد كه تمامى ملل (طوائف) را تكان خواهم داد و "حَمِدَه" همه ملتها خواهد آمد، و من اين خانه را مملو از جلال خواهم كرد. خداوند لشگرها مى فرمايد كه نقره از آن من است و طلااز آن من

است. خداوند لشگرها مى فرمايد كه خانه آخرين من از خانه اولين من جلال و عزت عظيم ترى خواهد داشت و خداوند لشگرها مى فرمايد. كه در اين مكان به شما "شالوم" خواهم بخشيد.

آيه فوق را از روى يك نسخه آرامى كتب مقدسه ترجمه كرده ام.

... در اينكه احمد شكل عربى "حَمِدَه" در زبان عبرى است، جاى كوچكترين ترديدى نيست....

در مورد ريشه شناسى و اهميت و برجستگى كلمات "شالوم" و "شلامه" و اشكال عربى آن يعنى سلام و اسلام نيازى نيست كه خواننده را با بحث هاى مفصل زبان شناسى خسته كنيم. زيرا همه زبان شناسان و كارشناسان زبان هاى سامى مى دانند كه "شالوم" و "اسلام" هر دو از يك ريشه واحد مشتق شده و هر دو به معناى صلح و تسليم و رضامندى است.

قرابت و رابطه ميان دو واژه چهار حرفى "حمده" و "احمد" و شناسايى ريشه hmd كه هر دو كلمه از آن مشتق شده اند، كوچكترين ترديدى باقى نمى گذارد كه موضوع جمله "... وحمده" كسى جز احمد يعنى محمد (صلى الله عليه وآله) نيست.

تذكر: درترجمه فارسى كتاب مقدس چاپ لندن، در اين آيه كلمه "حمده" به فضيلت و كلمه "شالوم" به سلامتى ترجمه شده است.

كتاب ارميانبى، فصل 28، آيه 9

"امّا پيامبرى كه در باره شالوم (اسلام) نبوت كند، هنگامى كه كلامش تحقّق يافت، آنگاه شناخته خواهد شد كه آن پيامبر را فى الحقيقه خدا فرستاده است.

تذكر:درترجمه كتاب مقدس به فارسى چاپ لندن، دراين آيه كلمه "شالوم" به سلامتى ترجمه شده است

و در ص 122:

توراة، دانيال نبى، فصل 7، آيه 27

"ملكوت و فرمانروايى و حشمت مملكتى كه در زير آسمانهاست به امّت مقدسين خداى متعال داده خواهد شد كه ملكوت اينان جاودانى است و جميع ممالك آن را خدمت و عبادت و اطاعت خواهند كرد"

و در (ص 52-55):

فصل 49 سفر پيدايش توراة، آيه 10

"عصاى سلطنت از يهودا و شريعت گذارى از ميان پاهايش جدا نخواهد شد تا وقتى كه شيلوه بيايد كه همه امت ها پيرو او خواهند شد."

در ص 50 محمد (صلى الله عليه وآله) همان "شيلو" است.

در ص 53، گويد: تا آنجا كه تحقيقات اين حقير نشان مى دهد، كلمه "شيلوه" در تمام نسخ مختلف توراة به همان صورت اصلى حفظ شده و هيچكس معادلى براى آن در ترجمه نياورده است. تنها استثنا در يك توراة

سريانى بنام "پشيطه" مشاهده مى شود. زيرا در آن توراة "شيلوه" بصورت "آن كس كه همه چيز به او تعلّق دارد" ترجمه شده...

همه مفسران و فقهاءِ، متحدالعقيده اند كه معانى كلمات تمثيلى "عصاى سلطنت" و "شريعت گذار" به ترتيب حكومت و رسالت است.... و در اينجا اين سؤال پيش مى آيد، اين رهبر و شريعت گذار بزرگ كيست؟ مسلّماً

موسى (عليه السلام)نمى تواند باشد. زيرا او خود نخستين سازمان دهنده قبايل دوازده گانه بنى اسراييل است و قبل از او هرگز در قبيله يهوداه پيغمبر و پادشاهى وجود نداشته است و بدون ترديد حضرت داود نيست.

زيرا او خود نخستين پادشاه و پيغمبر از ذرّيه يهوداه است.

و آشكارا عيسى (عليه السلام) نمى تواند باشد.... عيسى (عليه السلام) هيچ شريعت مكتوبى از خود باقى نگذارده و هرگز حتى فكر در دست گرفتن قدرت و حكومت را نكرده است.

بعلاوه عيسى هرگز شريعت موسى را نسخ نكرد، بلكه آشكارا اعلام كرد كه براى اجرا وتكميل آن آمده است.

دومين تفسير كلمه "شيلوه" نيز از لحاظ محمد (صلى الله عليه وآله) اهميتى بسزا دارد. زيرا چنانكه فوقاً ذكر كرديم اين كلمه مى تواند به معنى "آرام، صلح آميز و امين و مورد اعتماد" باشد. در زمان آرامى اين كلمه بصورت "شبليا" نوشته مى شود و از همان ريشه سامى "شله" مشتق مى شود.

 

انجيل يوحنا (1) باب 15، آيه 26، ترجمه فارسى، چاپ نشر انجمن پخش كتب مقدّسه، ليكن چون تسلى دهنده (بجاى كلمه فارقليط در اصل انجيل يونانى) كه او را از جانب پدر نزد شما مى فرستم آيد، روح راستى كه از پدر صادر مى گردد، او بر من شهادت خواهد داد.

انجيل يوحنّا، باب 14، آيه 16، ترجمه فارسى، چاپ مذكور و من از پدر سؤال مى كنم، تسلّى دهنده (بجاى كلمه فارقليط در اصل انجيل يونانى) ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما باشد.

انجيل يوحنّا، باب 16، آيه 7-15 ترجمه فارسى، چاپ مذكور

ومن به شما راست مى گويم كه رفتن من براى شما مفيد است. زيرا اگر نروم تسلّى دهنده


1- انجيل يوحنا يكى از چهار انجيل معروف و مورد قبول همه مسيحيين است. انجيل منحصر در چهار انجيل معروف نبوده است، بلكه انجيل هاى ديگرى نيز بوده كه از جمله "انجيل برنابا" است.

در دايرة المعارف انگليسى چاپ سيزدهم صفحه 180 در ماده apocry phal _ litera:tvreصدور فرمان پاپ جلاسيوس اول در نهى از مطالعه "انجيل برنابا" ثبت است. تاريخ جلوس جلوسيوس اول بر تخت پاپى سال 492 ميلادى، 118 سال قبل از بعثت پيامبر اسلام است.

يك نسخه از انجيل به زبان ايتاليايى بنام "انجيل برنابا" در كتابخانه دولتى وين مركز حكومت اتريش موجود است. كه توسط لونسدال راغ نايب مطران كليساى انگليسى و لوراداغ به انگليسى ترجمه شده كه چاپ و انتشار يافته است.

در اوايل قرن هيجدهم نسخه ديگرى از آن را به زبان اسپانيائى يافتند كه مطابق با نسخه ايتاليايى است، و در مقدمه آن نوشته شده، آن را راهب فرامانيو از كتابخانه پاپ سكنس پنجم بدست آورده است. وقتى كه خبر "انجيل برنابا" در اوايل قرن هيجدهم در اروپا شايع شد، هنگامه بزرگى در انجمن هاى دينى ـ علمى خصوصاً در انگلستان برپا نمود.

انجيل برنابا توسط دكتر سعادت به عربى و توسط سردار كابلى به فارسى هم ترجمه شده است.

در اين انجيل در موارد زيادى از پيامبر خاتم خبر داده و در پانزده مورد از آن حضرت نام برده و به اسم "محمد" تصريح كرده است، كه بدين قرار است:

1ـ فصل 39 / آيه 14، 2ـ فصل 39 / آيه 16، 3ـ فصل 39 / آيه 26، 4ـ فصل 41 / آيه 33، 5ـ فصل 44 /آيه 30، 6ـ فصل 54 /آيه 9، 7ـ فصل 55 / آيه 20، 8ـ فصل 97 / آيه 16، 9ـ

فصل 97 /آيه 18، 10ـ فصل 97 / آيه 19، 11ـ فصل 112 /آيه 17، 12ـ فصل 13 / آيه 15، 13ـ فصل 136 / آيه 18، 14ـ فصل 163 / آيه 8، 15ـ فصل220/آيه20

 

(بجاى كلمه فارقليط در اصل انجيل يونانى)، نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما مى فرستم، و چون او آيد جهان را برگناه و عدالت و داورى ملزم خواهد نمود، اما برگناه زيرا كه به من ايمان نمى آورند و اما بر عدالت از آن سبب كه نزد پدر خود مى روم و ديگر مرا نخواهيد ديد. و اما بر داورى از آن رو كه بر رئيس اين جهان حكم شده است، و بسيار چيزهاى ديگر نيز دارم، به شما بگويم لكن الان طاقت تحمّل آن را نداريد، وليكن چون او يعنى روح راستى آيد، شما را به جميع راستى هدايت خواهد كرد. زيرا كه از خود تكلّم نمى كند. بلكه به آن چه شنيده است، سخن خواهد گفت و از امور آينده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد. هر چه از آن

پدر است از آن من است از اين جهت گفتم كه آنچه از آنِ من است مى گيرد و به شما خبر خواهد داد.

انجيل يوحنّا، باب 14، آيه 26

لكن تسلّى دهنده (بجاى كلمه فارقليط در اصل انجيل يونانى)، يعنى روح القدس كه پدر او را به اسم من مى فرستد، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به ياد شما خواهد آورد.

توضيح كلمه فارقليط چناچه ملاحظه شد، در انجيل هاى فارسى "تسلى دهنده" ترجمه شده، و در نسخه يونانى انجيل در آيات فوق الذكر paraclite و در نسخه سريانى paraklyteثبت شده كه در لغت عربى به معنى "احمد" است.

پروفسور داود اسقف كاتوليك روم در فرقه عيسويان كلدانى متحده در كتاب خود كه به انگليسى نوشته و به نام "محمد در توراة و انجيل" ترجمه شده است، (ص 231، چاپ نشر نو تهران سال 1361 شمسى) گويد:

كلمه اى كه به معنى تسليت دهنده است، در لغت يونانى كلمه prakalon "پراكالون" است. و اما كلمه praclete (كه در آيات فوق الذكر در انجيل آمده) به معنى تسليت دهنده نيست.

و در (ص 238)، گويد: معنى دقيق و ريشه اى praclete فارقليط ستوده ترين و برگزيده ترين و ارجمندترين است. (كه عربى آن "احمد" است) براى جلوگيرى از اطناب سخن هر آنچه را كه در فرهنگ

هاى مختلف يونانى آمده، ذكر نمى كنيم. زيرا هر كس مى تواند به هر فرهنگ معتبرى كه مايل باشد، مراجعه كند و در انجيل سريانى praklyteو در انجيل آرامى "محمده" و "حميده" آمده كه معادل "محمد" و "احمد" در عربى است.(1)

 


1- به اينكه معنى فارقليط "محمد" است حتى مسيحى متعصب صاحب كتاب "ينابيع الاسلام" كه در ردّ اسلام تأليف كرده نيز در (ص 153) اعتراف كرده است.

در كتاب "انيس الاعلام" كه تأليف يك كشيش مسيحى است كه اسلام اختيار كرده در ج 1/ ص 7 تا 16 بطور خلاصه چنين نوشته است:

از تحصيل علم توراة و انجيل و ساير علوم نصرانيت فارغ التحصيل و علماً به مرتبه قسّيسّيت رسيده و دراواخر ايام تحصيل بعد از دوازده سالگى خواستم عقايد ملل و مذاهب مختلفه نصارى را تحصيل نموده باشم.بعد از تجسس بسيار و زحمات فوق العاده و ضرب در بلدان (زير پا گذاشتن ورد شدن) خدمت يكى از قسيسين عظام بلكه مطران والا مقام از فرقه كاتوليك رسيده كه بسيار صاحب قدر و منزلت و شأن و مرتبت بودند و اشتهار تمام در مراتب علم و زهد و تقوى در ميان اهل ملت خود داشت و فرقه كاتوليك از دور و نزديك از ملوك و سلاطين و اعيان و اشراف و رعيّت سؤالات دينيّه خود را از قسّيس مزبور مى نمودند.... و من اصول و عقايد ملل و مذاهب مختلفه

نصرانيت و احكام فروع ايشان را از محضر او استفاده مى نمودم و غير از حقير تلامذه كثيره ديگر نيز داشت، هر روز مجلس درس او قريب به چهارصد و يا پانصد نفر حضور بهم مى رسانيدند.

وليكن از ميان جميع تلامذه با اين حقير الفت و محبت مخصوصى داشتند و مفاتيح مسكن و خزاين مأكل و مشرب خود را به حقير سپرده بودند و استثناء نكرده بود مگر يك مفتاح خانه كوچكى را كه بمنزله صندوق خانه بود، و

حقير خيال مى نمودم كه آنجا خزانه اموال قسيس است.

يكروز ديدم تلامذه مذاكره مسائل علوم مى نمايند، بالمآل صحبت ايشان منتهى شد به معنى لفط فارقليطا در سريانى و پيركلوطوس در يونانى كه يوحنّا صاحب انجيل چهارم آمدن او را در باب 14 و 15 و 16 از جناب عيسى (عليه السلام)نقل نموده است كه آن جناب فرمودند: بعد از من فارقليطا خواهد آمد.

پس حقير نزد قسيس مراجعت نمودم و اختلاف قوم را در معنى لفظ "فارقليط" براى او بيان نمودم، گفت: معنى و تفسير اين اسم شريف را در اين زمان بنحو حقيقت نمى دانند مگر راسخان درعلم از آنها نيز اندك! پس حقير خود را بقدم هاى شيخ مدرس انداخته و گفتم اى پدر روحانى تو از همه كس بهتر مى دانى كه اين حقير از بدايت عمر تاكنون در تحصيل علم كمال انقطاع (اميد) و سعى را دارم و كمال تعصّب و تديّن را در نصرانيت دارم. بجز در اوقات صلاة و وعظ تعطيلى از تحصيل و مطالعه ندارم پس چه مى شود، اگر شما احسانى نماييد و معنى اين اسم شريف را بيان فرماييد؟ شيخ مدرس بشدت گريست. بعد گفت: اى فرزند روحانى و الله تو اعز ناسى در نزد

من و من هيچ چيز را از شما مضايقه ندارم اگر چه در تحصيل معنى اين اسم شريف فائده بزرگيست وليكن به مجرد انتشار معنى اين اسم متابعان مسيح، من و تو را خواهند كشت. مگر اينكه عهدنمايى در حال حيات و ممات من اين معنى را اظهار نكنى، يعنى اسم مرا نبرى،زيرا كه موجب صدمه كلى است در حال حيات از براى من و بعد از ممات از براى اقارب و تابعان من و دور نيست كه اگر بدانند اين معنى از من بروز كرده است. قبر مرا بشكافند،

مرا آتش بزنند.

من قسم هاى مؤكد ياد كرده و گفتم:

"من هرگزافشاى راز شمارا نخواهم كرد، نه در حال حيات ونه بعد از ممات، پس از اطمينان گفت، اى فرزند روحانى اين اسم از اسماء مباركه پيغمبر مسلمين مى باشد، يعنى به معنى احمد و محمّد است. پس مفتاح آن خانه

كوچك سابق الذكر را به من داد و گفت در فلان صندوق را باز كن فلان و فلان كتاب را نزد من بياور، حقير چنين كردم و كتابها را نزد ايشان آوردم اين دوكتاب به خط يونانى و سريانى قبل از ظهور حضرت ختمى مرتبت با قلم بر

پوست توشته شده بود و در كتابين مذكورين لفظ فارقليطا را به معنى احمد و محمد ترجمه نموده بودند! بعد گفت اى فرزند روحانى بدان كه علما و مفسّرين و مترجمين مسيحيّه قبل از ظهور حضرت محمد (صلى الله عليه وآله)

اختلافى نداشتند كه بمعنى احمد و محمد است. بعد از ظهور آن جناب قسيسين و خلفا تمامى تفاسير و كتب لغة و ترجمه ها را از براى بقاى رياست خود و تحصيل اموال و جلب منفعت دنيويّه و عناد وحسد و ساير اغراض

نفسانيّه تحريف و خراب نمودند و معنى ديگر از براى اين اسم شريف اختراع نمودند.

.... زيرا كه جناب عيسى آمدن فارقليطا را مشروط و مقيد مى نمايد به رفتن خود و مى فرمايد: تا من نروم فارقليطا نخواهد آمد. زيرا كه اجتماع دو نبىّ مستقل صاحب شريعت عامه در زمان واحد جايز نيست.

تذكّر: در اين آيات قرائن ديگرى نيز وجود دارد كه مراد از اين كلمه پيامبر اسلام است.

1ـ عيسى گفته است كه اگر من نروم او بسوى شما نخواهد آمد، اگر مراد از آن روح القدس باشد، چنانچه در ازمنه متأخره به آن تفسير شده است، آمدن روح القدس پيش مردم معلّق بر رفتن عيسى از ميان آنها نبود، زيرا روح

القدس بر عيسى و بر پيامبران قبل از او نازل شده.

2ـ مراد از آن، كسى است كه آمدن او بر جامعه بشريّت نافع تر از حضرت عيسى است، زيرا حضرت عيسى مى گويد: خير شما در اين است كه من از ميان شما بروم، زيرا اگر نروم فارقليط نخواهد آمد، پس مراد از آن پيامبرى

است كه شريعت او نافع تر و جامع تر از شريعت عيسى است و آن پيامبر اسلام است.

3ـ عيسى مى گويد: فارقليط آنگاه كه بيايد شما را برهمه حقّ ارشاد خواهد كرد، پس مراد كسى است كه شريعت او كامل و جامع همه راه هاى حق است، و آن لامحاله شريعت اسلام است.

4ـ عيسى در باب 14، آيه 16، مى گويد: من از پدر مى خواهم فارقليط ديگرى به شما عطا كند كه تا ابد با شما باشد، پس مراد از آن پيامبرى است كه شريعت او تا قيامت استمرار دارد، و او پيامبر اسلام حضرت محمد

است(ص). كه شريعت او تا قيامت مستمر است.

اشاره هاي انجيل به حضرت محمد(ع)

 

 تاكتيك هاي مخربان براي تحريف 2 است

 

1.در كتاب هاي مقدس مفهوم را تخريب مي كنند

 

2.پيامبران را به عنوان پسر خدا نشان ميدهند

  

تورات اولين كتاب تخريب شده 3 دين بزرگ است و به امدن حضرت عيسي در اينده اشاره مي كندانجيل حضرت موسي را به رسميت مي شناسد و به امدن حضرت محمد و قران در اينده اشاره مي كندو قران حضرت عيسي و موسي

و كتاب هايشان را به رسميت مي شناسد و از تخريب ان ها خبر ميدهد

 

نتوانسته اند تمام ايه هاي اي كه به امدن حضرت محمد اشاره مي كرد از بين ببرند

 

در اين قسمت ما باتوجه به انجيل موجود درباره مژده هايي كه انجيل درباره اينده ميدهد بررسي مي كنيم.وقتي اين مطالب را بررسي ميكنيم از ياد نبريك كه قران گفته است كه انجيل را به دست خودشان تخريب كره اند.بيشتر

ترس مرم مسيحي اين است كه مردم جهان حضرت عيسي را مانند پيامبران ديگير بشناسند اگر مسيحيان اعتراف كنند كه در انجيل به حضرت محمد اشاره شده است اين واقعيت واضح مي شود كه مسيحيان بيش از حد حضرت عيسي

 را بزرگ جلوه داده اندبراي اين كليسا بيشترين تلاش را براي مخفي كردن اين مطالب خواهد كرد.حضرت عيسي به زبانAramic

 

سخن مي گفت و قديميترين انجيل به زبان قديم يوناني و لاتيني است.از اي اينجا بايد دانست اولين تحريف انجيل هنگام ترجمه انجيل از زبانAramic به زبان قديمي يوناني و لاتيني قديم اتفاق افتاده استالبته ان شخص يا

اشخاص كه اين كتاب را ترجمه كردهاند ممكن است به طور اشتباهي تر جمه كرده اند.در انجيا حال هم اگر يك نفر بي طرف ايه پايين را بخواند ميفهمد كه حضرت عيسي خداوند را به عنوان پدر انسان ها نشان داه است

  

اگر شما پسرهاي پدري باشيد كه در اسمان ها است

 

انجيل Matta 5.45

 

قران كريم گفته است كه حضرت عيسي حضرت محمد را مژده داده بود

حضرت عيسي در اخرين غذايي كه با حواريون خوردفقط در انجيل Yuhanna اشاره شده است وديگر انجيل هاي Matta . Markos. Luka از اين اتفاق هيچ چيزي نگفته است.ايا جوابي دارند ؟ايا

ممكن اين مطالب مهم در انجيل هاي ديگر بطور قصدي حذف شده باشد؟

 

سخنان حضرت عيسي در اخرين ملاقات با حواريون:

 

 15.اگر من را دوست داريد به حرفهاي من عمل كنيد

 

16.ومن به پدرالتماس خواهم كرد كه او به شما درخشنده ديگري بفرستد

 

 انجيلYuhanna 14.15.16

 

26..اما پدر به اسم من درخشنده كه به شما خواهد فرستاد روح مقدس همه چيز را مي رساند تمام سخنان را به شما ياداوري خواهد كرد

  

انجيلYuhanna 14.26

 

7.من با تمام اين ها به شما حقيقت را مي گويم.رفتن من براي شما خوب است براي اينكه نروم درخشنده نخواهد امد اگر بروم او را مي فرستد .

 

8.او وقتي بيايد دنيا را قانع خواهد كرد كه گناه و دروغ و حكومت نادرست مي كنند

 

انجيلYuhanna 16.7.8

 

 13.او روح حقيقت بيايد به شما حقيقت را مي رساند براي اينكه خود حرف نمي زند فقط شنيده هايش و خبرهاي اينده را خواهد گفت.

 

انجيلYuhanna 16.13

 

حالا به بررسي مي پردازيم :

 

 1.روح حقيقي در اينده از خود حرف نخواهد زد.:روح حقيقي در واقع اشاره به جبرئيل است همه مي دانيم كه جبرئيل شنده هايش را از خداوند به حضرت محمد مي رساند.سوره هاي زير اشاره به كار جبرئيل است

 

 3.و از سر هواي نفس سخن نمي گويد

 

4.ان جز وحيي نيست كه به او فرستاده ميشود

 

 سوره نجم3.4

 

2.كسي كه خواهد امد عيسي را به نيكي ياد ميكند:در بيشتر ايات قران از حضرت عيسي به نيكي ياد مي شود

 

3.او وحضرت عيسي از همان منبع سخن گويند:همه مي دانيم سخنان حضرت عيسي و محمد منبعشان خداوند است

 

4.به شما همه چيز را اموزش مي دهد:مي دانيم ه حضرت محمد با واسطه قران همه چيزهارا از جمله اخلاق نيكو و علم و ... اموزش مي دهد

 

5.حرف هاي من را به شما ياد اوري خواهد كرد:پيغام حضرت عيسي و محمد يك حقيقت خدا پرستي است

 

دنياي مسيحيان مي گويند منظور از درخشنده حضرت جبرئيل است.پس چرا وقتي در انجيل درباره جبرئيل سخن مي شود هيچگاه به او لقب درخشنده نداده اند.در حاليكه صحبت از اينده ايد گويندمقصود حضرت جبرئيل است.

پس چرا درباره "روح حقيقي"نظري ندارند.چه كسي بعد از حضرت عيسي امده و از پيامبري حضرت عيسي دفاع مي كند و وحي هايي كه به او امده شده نكته به نكته ان را به مردم گفته است؟نه از علم خود بلكه از علمي كه

به او وحي شده مردم را اموزش مي دهد؟چه كسي بعد از حضرت عيسي امده و نكاتي كه ما ذكر كرديم در او صدق مي كند؟جواب راست و مطلق ما حضرت محمد است.

 

پرفسور Maurice Bucaille هم اين مسئله راصدق مي كند منظور از درخشنده پيامبري است كه بعد از حضرت عيسي خواهد امد

 

آن پيامبر!؟

 

20.يحيي اينطور خودرا معرفي كرد به واضح سخن گفت.انكار نكرد:من مسيح نيستم

 

21.ان ها پرسيدند:پس تو كي هستي؟تو الياس هستي؟او گفت نه نيستم.تو آن پيامبر هستي؟يحيي:نه

 

انجيلYuhanna 20.21

 

1.تو مسيح هستي؟:بر پايه كتاب ها مي دانيم حضرت عيسي و يحيي در يك دوره زندگي مي كردند

 

2.تو الياس هستي؟:در انجيل حضرت عيسي مي گويد كه الياس امده و مردم او را زجر داده اند

 

3.ان پيامبر؟:چه كسي بعد از حضرت عيسي امده و فقط از علم خداوند سخن گفته:جواب حقيقي و مطلق ما حضرت محم(ع)است

 

مشخص كردن پيامبران دروغين(بر پايه انجيل)

 

15.از پيامبران دروغين دور شويد ان ها به شكل گوسفند نزديك مي شوند ولي انها گرگ درنده هستند

 

16.محصولات زندگي ان ها را بشناسيد.اصلا از تيغ ها انگور جمع مي شود؟يا از گوسفندان انجير؟

 

17.هر درخت خوب محصول خوب مي دهددرخت خراب محصول خراب مي دهد

 

18.هر درختي كه محصول خراب بدهدان را قطع و به اتش مي اندازند

 

19.پس بايد محصولات زندگي ان ها را بشناسيد

 

انجيلMatta 15.16.17.18.19

 

روش حضرت عيسي براي شناخت خداوند يك دليل است مي دانيم كه محصول زندگي حضرت عيسي خداپرستي است ايا محصول زندگي حضرت محمد بت شكن جز خداپرستي است!

 ويك نكته مهم اين است كه در هيچ جاي انجيل نمي گويد كه بعد از حضرت عيسي پيامبري ديگري نخواهد امد.

 با تمام اين دليل ها كساني مثل پدر هاو... براي از بين بردن اين مطالب باهم رقابت مي كنند و اين ها همان كساني هستند كه مذهب ساختگي كاتوليك و... را بوجود اورده اند در حاليكه در انجيل اصلا به اين مذهب ها اشاره نشده.سخنان كساني مثل پاپ انقدر قدرت گرفته بيشتر مسيحيان به سخنان پاپ بيشتر از مطالب انجيل احترام ميگذارند. 

  

حرف هاي ما و دليل هاي محدود من به پايان رسيد در اخر هم با دو ايه اين مطلب را به پايان مي رسانم.اميدوارم اين مطلب رو درك كنيد و ذهنيتي كه تجاوز گران درباره اسلام در ما بوجود اورده اند رو درك كنيد و ببينيد

 

 

و با اهل كتاب جز به شيوه اي که نيكوتر است مجادله نكنيد مگر با ستمگران آنان و بگوييد به آنچه بر ما و بر شما نازل شد

ايمان آورده ايم.

و خداي ما و خداي شما يكي است و ما همه فر مانبردار اوييم

چهارشنبه 7 دی 1390 - 3:18:11 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://hamsal.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   8:07:28 PM

علي‌جان، دست مريزاد! حق يارت باد.